سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
وصیت شهدا
وصیت شهدا
لینک دوستان
آمار وبلاگ

بازدید امروز : 24
بازدید دیروز : 31
کل بازدید : 147114
تعداد کل یاد داشت ها : 76
آخرین بازدید : 103/2/5    ساعت : 10:54 ص
>
ساعت فلش مذهبی سوره قرآن پخش زنده حرم جنگ دفاع مقدس
جستجو
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
امکانات دیگر
ابر برچسب ها
المشیر ، عاشقان ولایت ، بیت العباس المشیر ، ولایت المشیر ، هیئت عاشقان ولایت المشیر ، دکتر مختاری المشیری ، عاشقان المشیر ، عاشقان ولایت المشیر ، هیئت عاشقان ولایت ، امریکا ، تاسوعای المشیر ، پایگاه المشیر ، ایران ، دکتر مختاری ، دهیاری المشیر ، شهدای المشیر ، ولایت فقیه ، ولایت فقیه چیست ، ولی عصر ، عاشورا ، بیت العباس ، دکتر مختاری مازندرانی ، خدا ، رهبری ، امام حسین ، امام زمان ، اسرائیل ، اقا از نگاه غربی ها ، المشیر میلاد امام سجاد ، اختیارات ولایت فقیه ، اخرالزمان ، اخطار ، ادم و حوا ، اربعین المشیر ، از یاران امام زمان (عج) چه تعداد زن هستند؟یاران امام زمان ، استغفار ، امام علی ، امر به معروف و نهی از منکر ، امام رضا ، امام زاده قاسم المشیر ، امریکا و گزینه های روی میز..... ، امید بخش ترین ایه قران کریم ، امید بخش ترین ایه قران کریم کدام است ، انرژی هسته ای ، انرژی هسته ای و تعلیق ان ، تروریست ، تصاویر) ، تعلیق ، تنهایی با خدا ، ثواب عطر زدن ، جانباز ، جهان ، چرا قبر حضرت زهرا (س) تا به حال پنهان مانده است؟ ، چند حدیث درباره عطر زدن ، حامدزمانی ، حـرف های یـواشکی با خـدا ، حضرت ابالفضل ، حضرت زینب=وفات حضرت زینب ، حضرت علی ، حضرت مهدی ، خبر ، رهبری و ولایت ، روستای المشیر ، ژنو و مسایل ایران ، ساده ترین دلیل ولایت فقیه ، سجده نکردن شیطان ، سوریه ، سید علی ، شب عاشورا در المشیر ، شبهاتی در مورد ولایت فقیه ، شر ، شراب ، شق القمر و اعتراف ناسا ، شگفتی های اب ، شگفتی‌ های آب از دید قرآن کریم و علم ... ، شهدا ، دردل با خدا ، دریای عجیب قرانی ، دریای عجیبی که اسم ان در قران امده... ، دست نوشته ای از شهید احمدی روشن ، رازهای جالب و خواندنی در مورد مسجدالاقصی ، رحلت امام خمینی ، رهبر ، بیت العباس المشی ، بعد چهارم قران ، بهشت ، پدر بزرگوار رهبر انقلاب ، پسر شهید مصطفی احمدی روشن همرا با عکس ، پیامبران چه زمان شام می‌خوردند؟ ، تاسوعای ، علامه بهجت و اختیارات ولایت فقیه ، علت سجده کردن شیعیان بر مهر چیست؟ ، عکس ، غزه ، فواید نماز پنج گانه ، قائم شهر ، قبر حضرت زهرا ، قمر بنی هاشم ، گزینه های روی میز ، گزینه های روی میز اثر حامد زمانی ، گناه ، مازندران ، مرسی ، مرگ بر اسرائیل ، مرگ بر امریکا ، مسجد الاقصی ، مشروبات الکلی ، مضرات شراب ، معجزات الهی بعد از عاشورا ، معجزه ی شقّ القمر و اعتراف ناسا ، مهدی ، مواظب باشیم ، مورچه ، مکان ضربت خوردن امام علی (ع) در مسجد کوفه ( ، نائب امام زمان ، نماز ، نماز اول وقت ، نماز اول وقت در میدان نبرد ، نوجوان قرانی=رجب=ماه رجب ، نیمه شعبان ، هیئت ، هیئت عاشقان المشیر ، یا صاحب الزمان ، یامهدی ، یزید چگونه کشته شد ، کرامات شیخ حسنعلی نخودکی ، کشته شدن یزید ، کودکان سوریه ، شهدای هسته ای ، شهر خبر ، شهید رضا شاکری ، شهید مصطفی احمدی روشن ، شهیدان ، شوخی ، شیخ نخودکی ، شیطان ، شیطان در زمان وسوسه آدم و حوا به چه شکلی بوده است؟ ، شیوه تشکر کردن ، عاشقان ، عاشقان المش ، دکتر مختاری المشیر ، هییت عاشقان ولایت ، ولادت امام زمان ، ولایت چیست ،
حدیث موضوعی ذکر روزهای هفته دانشنامه عاشورا انقلاب اسلامی مهدویت امام زمان (عج)

تعدادی از دانشمندان جمع شدند تا با تحقیق در متن قرآن ؛ خطا و اشتباهی در آن بیابند و به این ترتیب قرآن را رد کنند!!!!.
لذا بسیار در متن قرآن و کلمات آن دقت کردند تا اینکه به این آیه رسیدند که در مورد داستان حضرت سلیمان است که وقتی مورچه ای لشکر حضرت سلیمان را میبیند به سایر مورچه ها میگوید «به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکرش شما را پایمال نکنند در حالی که نمی فهمند!»
 
(لایحطمنکم)
در حالی که: این کلمه با مصدر (تحطیم = خرد شدن شیشه) در زبان عربی فقط در مورد شیشه به کار میرود اما مورچه ها آن را درباره ی خود بکار برده اند.!!!
پس این اشکالی است که میتوان به متن قرآن گرفت !!!! بعد از آن یک دانشمند استرالیایی در تحقیقات علمی خود کشف کرد که:بیش از 75 درصد از غشای خارجی بدن مورچه ها را شیشه تشکیل میدهد و با کشف این معجزه ی قرآن بلافاصله به اسلام ایمان آورد و مسلمان شدنش را اعلام نمود

انتشاردهید به افتخار اسلام.....

ant2






برچسب ها : المشیر  , عاشقان ولایت  , ولایت المشیر  , بیت العباس المشیر  , مورچه  , عاشقان  , هیئت  , هیئت عاشقان ولایت المشیر  ,

      

امام رضا علیه السلام,ولادت امام رضا(ع),اخلاق و کردار امام رضا (ع)

اخلاق و کردار امام رضا علیه السلام


ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده‏ هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.


وقتى براى آن حضرت سفره مى ‏انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى‏ نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.


روزه هاى مستحبى بسیار مى ‏گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى‏ کرد و مى‏ فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است. صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شب‏هاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.


ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى ‏پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى‏ پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."


عطر اخلاق امام(ع)، در نسیم شعر شاعران
ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى که در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى که داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى کرد. ابن طولون مى نویسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، کوه و دشت، موسیقى و ... شعر سروده‏اى، تو را چه شده است که درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على ‏بن موسى الرضا(ص) تاکنون چیزى نگفته و شعرى نسروده ‏اى؟ با آن که معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى شناسى.


ابونواس در پاسخ چنین گفت:


والله ماترکت ذلک الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله
سوگند به خدا که بزرگى او مانع این کار شده است. چگونه کسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند کرد.
آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لى انت اوحد الناس‏طرا فى فنون من الکلام النبیه
لک فى جوهر الکلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه

فعلام ترکت مدح ابن‏موسى و الخصال التى تجمعن فیه
قلت لا اهتدى لمدح امام کان جبریل خاد ما لابیه


چکیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از کسى که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.قصیده‏اى به او منسوب است که در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:


 مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندکم علم الکتاب و ما جاءت به‏السور


امامان معصوم، پاکیزگان و پاکدامنان هستند که هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.


کسى که انتسابش به سلاله پاک على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.به راستى که شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم کتاب و مضامین سوره‏هاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالکى درباره حضرتش مى‏نویسد:
 حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمى‏نسب و از نژاد پاک نبوى(ص) است.
بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبدالله‏بن مطرف ‏بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله کرد و گفت: در باره ابوالحسن على‏بن موسى الرضا(ع) چه مى‏گویى؟

 

عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره کسى که طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز مشک هدایت و عنبر تقوا مى‏تواند ظاهر شود؟»


اخلاق امام(ع) در بیان روایات


او بسیار به مستمندان رسیدگى مى ‏کرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى ‏کرد. با خدمتگزارانش کنار یک سفره مى‏ نشست و غذا مى‏ خورد.
هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى‏ گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوش‏رو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى ‏ساخت. با فقرا مى ‏نشست. در تشییع جنازه شرکت مى‏ جست. خدمتکارى را که مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى‏ خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى‏ خندید.


رفع نیاز مؤمنان و گره‏ گشایى از ایشان را بر دیگر کارها مقدّم مى‏ داشت. روى حصیر مى‏ نشست. قرآن زیاد تلاوت مى‏ کرد. با گفتارش دل کسى را نرنجانید. سخن هیچ کس را ناتمام نمى‏ گذاشت و نمى‏ شکست. هیچ نیازمندى را تا حد امکان رد نکرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى‏ کرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تکیه نزد.


همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافرى که پول خود را تمام و یا گم‏کرده بود، بدون چشم داشت، هزینه سفر مى‏ داد. در دادن افطارى به روزه‏ داران کوشا بود. به عیادت بیماران مى ‏رفت.

در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى ‏انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى ‏کرد. هنگامى که بر جمعى کنار سفره وارد مى ‏شد، اجازه نمى ‏داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند. به سخن دیگران که وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت کامل گوش مى‏ داد.


خویش را به بوى خوش معطر مى‏ کرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دست‏ها را مى ‏شست و با چیزى خشک نمى ‏کرد، بعد از غذا نیز آنها را مى‏ شست و با حوله‏اى خشک مى‏ کرد.
اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى ‏آمد، آن را هرگز دور نمى‏ ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى‏ خورد. بسیار بردبار و شکیبا بود. کارگرى را که به مبلغ معین اجیر مى‏ کرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى‏ کرد. با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى ‏شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى‏ بخشید و آن را براى خود پس انداز مى‏ دانست.
 این همه که یاد شد، بى‏گمان خوشه ‏اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.


مهمانى و آداب آن


شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند که یک مرتبه چراغ تغییرى کرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست کند.
حضرت رضا(ع) دست او را کنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم که مهمانهایمان را به کارى وا نمى‏ داریم» احترام مهمان، بیش از این است که به خدمت صاحبخانه بپردازد.


حقوق کارگر


سلیمان جعفرى مى‏ گوید:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلکارى هستند و کارگر سیاه چهره‏اى هم با آنها مشغول کار است.
حضرت فرمود، این کیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده ‏ایم به ما کمک کند و چیزى هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین کرده ‏اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى که مى‏ خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب کنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!


حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این کار منع کرده‏ ام که به هیچ کس کارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین کنند.
- اى سلیمان- بدان اگر کارگرى براى تو کارى کرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى‏ کند. کم داده ‏اى و اگر مزد او را تعیین کردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یک ذره اضافه کنى آنرا بحساب مى آورد و مى‏ فهمد که به او زیادى هم داده‏ اى.

 

امام رضا علیه السلام,ولادت امام رضا(ع),اخلاق و کردار امام رضا (ع)

  ادامه مطلب...




برچسب ها : المشیر  , ولایت المشیر  , عاشقان ولایت المشیر  , شهدای المشیر  , امام رضا  , قائم شهر  , مازندران  , بیت العباس المشیر  , بیت العباس  , عاشقان المش  ,


      

حرم الشریف در قله‌ی کوه «موریا» واقع شده است و با هدف حفاظت از صخره‌ی مقدس نیز درست روی قله که سنگ معراج قرار دارد،«قبة الصخره» (همان مسجدی که دارای گنبد طلایی است و به اشتباه سال‌هاست مسجدالاقصی نامیده می‌شود) ساخته شد.
 
کوه «موریا» از قله به پایین دارای شیب بسیار تندی بوده است، بنابراین برای از بین بردن آثار شیب، «قبه الصخره» را روی سکویی بنا کردند. از این رو ساختمان مسجدالاقصی را نیز برای آن‌که کف مسجد سطح صافی داشته باشد و اثر شیب تند کوه در آن نمودار باشد، آن را در دو طبقه ساختند.
 
طبقه‌ی زیرین مسجدالاقصی، مسجدی روی 88 ستون مربعی شکل ساخته شده است که راه ورودی آن از ایوان مسجدالاقصی و با یک راه پله شروع می‌شود. این مسجد زیرزمینی در قسمت جنوبی نیز به وسیله‌ی دروازه‌ای به بیرون وصل می‌شود.

رازهای جالب و خواندنی در مورد مسجدالاقصی +عکس

گفته می‌شود که این مسجد زیرزمینی نخستین بار پیش از اسلام به وسیله‌ی مسیحیان به عنوان کلیسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند که حضرت عیسی (ع) از این محل به آسمان صعود کرده است. همچنین گفته می‌شود در داخل راهرو، کنار دروازه‌ی این مسجد زیرزمینی به قرار اطلاع هنوز کتیبه‌هایی از دوران قبل از اسلام و نیز آثار تصرف صلیبیون بر دیوار آن دیده می‌شود.
 
روی مسجد زیرزمینی، ساختمان اصلی مسجدالاقصی احداث شده است.
 
ساختمان اولیه‌ی مسجدالاقصی که به دستور «ولیدبن عبدالملک» ساخته شده است، کوچک بود و به تدریج در قرن‌های بعد توسط سلاطین و حکام و سرداران اسلامی وسعت یافت و ساختمان‌های دیگری در اطراف آن احداث شد و با دادن تغییرات اساسی در معماری و نقشه و تزئینات آن و نوشتن خطوط عالی و کتیبه‌های زیبا و نصب ستون‌ها از بهترین سنگ‌های جهان، به صورت یکی از بهترین و مجلل ترین مساجد جهان درآمد.

این مسجد که روی ستون‌هایی از مرمرهای درخشان ساخته شده است،11 در ورودی دارد.
 
در قسمت جنوبی و وسط مسجد، یک گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن، محراب باشکوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین شده و کتیبه‏‌ای‏ دارد که نشان می‌دهد صلاح‏‌الدین در سال 583 هجری این محراب را بنا کرده است و در همین جا منبری وجود دارد که از بهترین چوب‌ها که در آن با عاج و صدف‏ منبت‏‌کاری شده و نهایت درجه‌ی حیرت‏انگیزی را برمی‌انگیزد، ساخته شده است.
 
از کتیبه‏‌ای که در این منبر‏ موجود است، معلوم می‌شود که این منبر در سال 564 هجری ساخته شده و شیشه‏‌های پنجره‏‌های بالای محراب آن متعلق به قرن 16 میلادی است. این منبر در سال 1996 در یک آتش‌سوزی از بین رفت.

سطح درونی این گنبد عظیم از طلای ناب است که وزن طلاهای به کار رفته در سقف، از ده‌ها کیلوگرم متجاوز است. بر کناره‌ی سقف گنبد و اطراف سر ستون‌ها و حاشیه محراب،آیاتی از قرآن کریم با بهترین خط نسخ عربی و کوفی که گاهی از طلای ناب و برجسته هستند دیده می‌شوند.
 
در کنار یکی از ستون‌های گنبد بزرگ،سکویی سنگی به ابعاد 2×3 متر روی چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقریبی سه متر قرار دارد که مؤذن، قاری قرآن و مکبر با یک پلکان مخصوص به آن‌جا می‌رود و مخصوصا روزهای جمعه برای ادای مراسم نماز جمعه،از روی آن سکو انجام وظیفه می‌کنند. کف مسجد که از سنگ و کاشی ساخته شده، با فرش‌های ایرانی مفروش است.

رسول اکرم (ص) در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجدالاقصی از مسجدالحرام (مکه) و مسجدالنبی (مدینه) می‌فرمایند: «لاتشد الرحال الا الی ثلاث»، مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » (بار و بنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد الاقصی).
 
مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجدالاقصی و بیت‌المقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.
 
فتح بیت‌المقدس توسط مسلمانان در سال 638 میلادی،(15 هجری) روی داد. خلیفه‌ عمربن‌الخطاب با ورود مسالمت‌آمیز خود و از خلال امان‌نامه‌ای که به امان‌نامه عمری موسوم گشت،امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود.
 
پس از آن‌که خلیفه‌ی مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از «صفر نیوس» اسقف اعظم روم دریافت کرد به منطقه حرم شریف که در آن هنگام به ویرانه‌ای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت کرد و دستور پاکسازی کامل را داد. او همچنین دستور داد مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و «یزید بن ابی سفیان» را به ولایت این شهر گمارد و «عباده بن‌الصامت» را در مسند قضاوت نشاند. ادامه مطلب...




برچسب ها : المشیر  , عاشقان ولایت  , ولایت المشیر  , رازهای جالب و خواندنی در مورد مسجدالاقصی  , عکس  , غزه  , مسجد الاقصی  ,

      

بسم الله الرحمن الرحیم

 خدایا
این جمعه هم تمام شد
و باز هم خبر ظهور مهدی (ع) به گوشم نرسید
تنها یک چیز برایم روشن تر شد
اونم اینکه در بندگی ات کم کاری کرده ام
و گناهانی انجام داده ام
که لیاقت دیدن امامم را ازم گرفته
ولی خدایا بدان
گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شمامن از الان خود را برای جمعه بعدی آماده میکنمگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما 



گل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شمااللهم عجل لولیک الفرجگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شماگل تقدیم شما






برچسب ها : المشیر  , هیئت عاشقان ولایت  , ولایت المشیر  , عاشقان المشیر  , امام زمان  , ولی عصر  , حضرت مهدی  ,

      

وضعیت شیعیان در آستانه تولد امام زمان(عج)

امام زمان


براى آشنایى بیشتر با اوضاع فرهنگى و سیاسى شیعیان در هنگام تولد امام زمان(عج) لازم است نگاهى هرچند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکرى(علیه السلام)داشته باشیم; دوران امامت آن حضرت همزمان بود با خلافت سه نفر از خلفاى عباسى، که به ترتیب عبارت اند از: المعتز بالله، المهتدى بالله و المعتمد بالله.


حاکمان عباسى از هر راه ممکن، آن حضرت را زیرنظر داشتند و کنترل مى کردند. آنان شنیده بودند که امام مهدى(عج) فرزند امام عسکرى(علیه السلام)است; از این رو، مى کوشیدند تا به آن حضرت دسترسى پیدا کنند و او را به قتل برسانند; به همین جهت، امام حسن عسکرى(علیه السلام)ولادت حضرت مهدى(عج) را مخفى کرده بود و غیر از نزدیکان آن حضرت، دیگران افتخار زیارت آن امام را پیدا نکردند.[ اربلى، کشف الغمّه، ج 2، ص 412; شیخ مفید، الارشاد، ج 11، ص 336 و ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، ج 4، ص 422]

فشار و اختناق سیاسى چنان بالا مى گیرد که امام(علیه السلام) به ناچار باید هفته اى دوبار در روزهاى دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا مى کرد;[ شیخ طوسى، کتاب الغیبه، ص 215] معتزّ عباسى به اندازه اى از نفوذ امام حسن عسکرى(علیه السلام)نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام نیز بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفرى و گروهى از طالبیون زندانى کرد.[ طبرسى، اعلام الورى، ج 2، ص 140]

ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند.

جمعه پاتزدهم شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود. حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد

وضعیت سیاسى شیعیان

انواع فشارهاى سیاسى در این مقطع از زمان، در موارد زیر قابل پیگیرى است:

الف) زندانیان و فراریان شیعه; از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفرى است. وى چنین مى گوید: در نامه اى از ناراحتى هاى زندان به امام حسن عسکرى(علیه السلام) شکایت کردم; امام در جواب به من نوشت: امروز در منزلِ خود نماز خواهى خواند.[ طبرسى، همان، ص 140; اربلى، همان، ص 412; کلینى، کافى، ج 1، ص 508، ح 10; مسعودى، اثبات الوصیه، ص 263 ـ 264; شیخ طوسى، الثاقب فى المناقب، ص 576، ح 10]

وى در جاى دیگرى اظهار کرده است: با امام حسن عسکرى(علیه السلام) در حبس مهتدى بن واثق بودیم; حضرت به من فرمود: این جنایتکار قصد کرده است که امشب با خواست خدا بازى کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد); ولى عمر او کفاف نمى دهد و به زودى صاحب فرزندى خواهم شد. فرداى آن شب ترک ها به او حمله کردند و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[ راوندى، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 431، ح 9 و مسعودى، همان، ص 268] هم چنین او مى گوید: من با گروهى در زندان بودم که امام حسن عسکرى(علیه السلام) را به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت، صالح بن وصیف بود. یکى از هم زندانى ها، مردى جمحى بود که ادعا مى کرد، علوى است. امام(علیه السلام)روى به ما کرد و فرمود:

اگر نبود در میان شما کسى که از شما نیست، شما را آگاه مى کردم که چه زمان خداوند، اسباب نجات شما را فراهم خواهد کرد.

حضرت عبدالعظیم

امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد و او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود:

این مرد از شما نیست; از او برحذر باشید. در بین لباس هاى خود نوشته اى دارد که همه ى گفته ها و اسرار شما را براى خلیفه مى رساند.

یکى از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسى کرد و آن نوشته را پیدا کرد; او نوشته بود، که این جمع قصد دارند، زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[ شیخ طوسى، همان، ص 577، ح 11; راوندى، همان، ج 2، ص 682، ح 1 و اربلى، همان، ج 2، ص 432]

نکته ى قابل توجه در این روایتِ تاریخى این است که، اختناق و فشار سیاسى به اندازه اى بود که شیعیان در زندان هم از دست ماموران اطلاعاتى خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان نیز به حکومت گزارش داده مى شد.

حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: «عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود».[ نجاشى، رجال النجاشى، ج 2، ص 66 ، ش 651]

ستم عباسیان تنها به امام حسن عسکرى(علیه السلام) محدود نمى شد; آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت نیز از هیچ ستمى دریغ نمى کردند و از هرگونه حرکت فرهنگى، سیاسى و غیره شیعیان جلوگیرى مى کردند ادامه مطلب...




برچسب ها : المشیر  , ولایت المشیر  , عاشقان ولایت المشیر  , امام زمان  , ولی عصر  , ولادت امام زمان  , نیمه شعبان  ,


      

توصیه‌‌ اخلاقی امیرالمومنین (ع) درباره شوخی
 
اسلام با در نظر گرفتن استعدادهای بالقوه آدمیان سعی در ارتقای جایگاه معنوی انسان‌ها در نزد خداوند دارد. این نوع نگرش در تمام دستورات ائمه و سفارش‌های دین اسلام نهفته است، بطوریکه با ارائه دستوراتی عینی و ملموس در رابطه با زندگی روزمره و امورات دنیوی انسان‌ها، جانب تعادل را پیش گرفته است و نه مانند برخی ادیان با جانب داری از امورات دنیایی، آخرت را رها کرده و نه با اساس قرار دادن آخرت، ریاضت‌گرایی دنیایی را پیش گرفته است.

شوخی و طنز یکی از ویژگی های رفتار آدمی است که هم می تواند به عنوان یک قابلیت مورد استفاده قرار گیرد و هم می تواند به عنوان یکی از اخلاقیات ناپسند جلوه کند.

بپرهیز از شوخی!

امیرالمومنین علی(ع) می فرمایند: «بپرهیز از شوخی و بازی و مزاح و خنده و سخنان بی فایده و باطل.» (1)

چاشنی کارهای جدی کمی شوخی!

و در جایی دیگر می فرمایند: «أعقل الناس من غلب جده هزله و استظهر على هواه بعقله‏»؛ عاقل‌ترین مردم کسی است که کارهای جدی او برشوخی‌اش غالب باشد و کمک گیرد از عقل خود برای غلبه بر هوا و خواهش خود. (2)

در واقع حضرت می فرمایند اگر می خواهید در زمره انسان‌های عاقل به‌شمار آیید، باید کارها و امورات جدی شما بر شوخی و خنده شما پیشی گیرد. حضرت در این گفتار ما را از شوخی منع نمی‌کنند بلکه می‌گویند سعی کنید در کنار کارهای جدی زندگی‌تان کمی شوخی چاشنی کنید نه این که در کنار شوخی و خنده کمی کار جدی چاشنی کنید!

همان طور که در قسمت های پیشن بیان شد اسلام در زمینه شوخی و خنده نیز، جانب اعتدال را رعایت می‌کند و متذکر می‌شود شوخی در حد اعتدال و کم آن مطلوب است، اما اگر از حد گذشت؛ نتایجی در پی دارد که قابل جبران نیستند و تا مدت ها باید به دنبال خلاصی از مشکلات ایجاد شده ناشی از آن باشید.

مضرات شوخی بی جا و بسیار

1. یاد مرگ مرا از شوخى‏ و کارهاى بیهوده باز مى‏دارد!

علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرمایند: «آگاه باشید! به خدا سوگند که یاد مرگ مرا از شوخى‏ و کارهاى بیهوده باز مى‏دارد.» (3)

حضرت در این سخن شوخی کردن را در زمره بسیاری از کارهای بیهوده و بی ثمر قرار می دهند که انسان را از یاد آخرت غافل می‌کند. گاهی اوقات انسان آن قدر در شوخی و خنده‌های بی مورد زیاده‌روی می‌کند که دیگر جایی برای توجه به خداوند در دل آن‌ها باقی نمی‌ماند. در واقع شوخی بسیار مانند خنده زیاد دل را می‌میراند.

2. «مردى شوخى‏ نکرد، جز آنکه پاره‏اى از عقل خود را بیرون انداخت.» (4)

3. «غلبه کردن شوخی در انسان تصمیم جدی او را در کارها باطل کند.» (5)

4. «شوخی بسیار نشانه نادانی است.» (6)


5. «مزاح و شوخی سبب جدایی است و کینه در پی دارد.» (7)

6. «آفت هیبت و شکوه انسان مزاح و شوخی است.» (8)

7. «کسی که شوخی بسیار کند، وقار و سنگینی او کم شود.»(9)

8. «کسی که شوخی کند او را سبک شمارند.»(10)

اما جدای از مضرات شوخی زیاد برای شخصیت و تعالی روحی انسان، شوخی می‌تواند در بسیاری از موارد مفید باشد. هرچند که شاید تشخیص جایگاه شوخی به‌جا کار سختی باشد، اما شوخی درست و به موقع خالی از فایده نیست.

موقعیت و جایگاه شوخی

نکته ای که همیشه باید در شوخی کردن مد نظر داشت موقعیت و جایگاه آن است. آیا واقعا فضا و موقعیت ظرفیت شوخی ما را دارد؟ یا شوخی کردن در این فضا باعث سبک مغز جلوه کردن ما می‌شود؟ اما اگر شوخی همراه با نکاتی ظریف باشد قطعا تبعات فوق را در پی نخواهد داشت. در بسیاری اوقات انسان‌ها در شوخی بر ارزش‌های اخلاقی پای نهاده و با شوخی یکدیگر را به تمسخر می‌گیرند و با بیان خلقیات منفی افراد حاضر، بذر کینه می‌کارند.

گاهی اوقات نیز افراد در شوخی های خود ادب را لحاظ نمی‌کنند و این شوخی وقار و متانت آنها را خدشه‌دار می‌کند.

حربه‌ای مفید برای ایجاد روابط دوستانه و محبت آمیز

اما اگر این شوخی برای تلطیف فضا و ملازم با اخلاقیات و رعایت ادب و بدون تمسخر گرفتن افراد باشد؛ فواید بسیاری هم به دنبال خواهد داشت. شوخی می‌تواند یکی از حربه‌های مفید برای ایجاد روابط دوستانه و محبت آمیز باشد. انسان‌ها می‌توانند با شوخی‌های خود سنگینی فضا را بشکنند و روابط را نزدیک‌تر سازند.

از عوامل مهم موفقیت سخنرانان

شوخی می تواند یکی از عوامل مهم موفقیت سخنرانان باشد. وقتی خستگی و بی حوصلگی در مخاطب سرایت کرده و روحیه خواب آلودگی در همه محیط نشت یافته است؛ یک شوخی کوچک می‌تواند محیط را برای ادامه سخنرانی فراهم‌تر کند. نکته‌ای که بسیاری از سخنرانان از آن غفلت می‌کنند و بازدهی سخنان خود را پایین می‌آورند.

در نتیجه می توان گفت در شوخی کردن باید حد اعتدال را رعایت نمود تا از مضرات بی شمار آن در امان بود و از فواید آن بهره‌مند گردید.





برچسب ها : المشیر  , عاشقان ولایت  , ولایت المشیر  , شوخی  , امام علی  ,

      
   1   2      >





پیج رنک گوگل