برچسب ها : المشیر , ولایت المشیر , عاشقان المشیر ,
مراسم اربعین حسینی منزل برادر حاج احمد منتظری
می توان با توجه به یک اصل عقلانی، ولایت فقیه را تبیین کرد و آن اینست که اگر امری برای عقلا مطلوب بود، ولی به دلایلی تحقّق آن مشکل یا ناممکن گشت، به طور کلی دست از آن بر نمی دارند، بلکه مرتبه نازلتر آن را انجام می دهند و به تعبیر دیگر از اهمّ دست می کشند و به مهمّ می پردازند. آن ها در امور مهم نیز این درجه بندی را رعایت می کنند. اساساً درجه بندی اهمیت امور به همین منظور است که اگر به دلیل شرایطی امر درجه اول ناممکن یا مشکل شد، امر درجه دوم را جایگزین و بدل آن قرار دهند، این اصل عقلایی را «تنزّل تدریجی» می نامیم. که آن را اسلام نیز پذیرفته است. در فقه موارد فراوانی داریم که در آن ها این اصل اجرا شده است. برای توضیح این مطلب به دو مثال اکتفا می کنیم.
1- فرض کنید کسی قصد خواندن نماز را دارد. ایده آل آن است که نماز به حالت ایستاده خوانده شود، ولی اگر شخصی به علت بیماری قادر به خواندن نماز ایستاده نیست، آیا باید نماز را رها کند؟ همه فقها می گویند: هر مقدار از نماز را می تواند، ایستاده بخواند و هر گاه نتوانست نشسته بخواند. در مرتبه بعدی اگر شخصی نماز را نمی تواند ایستاده بخواند، دستور فقهی این است که نشسته بخواند و اگر نشسته هم نمی تواند، خوابیده بخواند.
2- اگر کسی چیزی را برای جهت خاصّی وقف کرد، مثلاً منافع باغی را وقف شمع حرم امام معصوم علیه السلام کرد، اکنون که شمعی وجود ندارد، منافع آن باغ را چه کنند؟ آیا می توان گفت چون مورد مصرف اولی منتفی است، این مال موقوفه را رها کنیم؟! یقیناً چنین نیست. باید در نزدیک ترین مورد روشنایی مصرف کنیم، مثلاً منافع آن باغ را هزینه برق نماییم، زیرا برق نزدیک ترین امر به شمع است. این را «تنزل تدریجی» می نامیم که اصطلاحاً رعایت «الاهمّ فالاهمّ» نیز نامیده می شود.
براساس نظام عقیدتی اسلام، حاکمیت از آن خداست. از طرفی خدای متعال در اداره امور اجتماعی انسان ها دخالت مستقیم نمی کند و حاکمیت را به انبیا و امامان معصوم واگذار کرده است. در موقعیتی که معصوم منصوب از سوی خدا، بر کارهای اجتماع حاکمیت ندارد، چه باید کرد؟ آیا می توان گفت در چنین موقعیتی حکومت را رها کنیم؟! چنین سخنی مقبول نیست، زیرا در جای خودش ثابت شده است که اصل حکومت در هر جامعه ای ضرورت دارد. در اینجاست که ولایت فقیه را با استناد به اصل «تنزل تدریجی» ضروری می دانیم. فقیه جامع شرایط، بدیل امام معصوم علیه السلام است و در رتبه بعد از او قرار دارد. البته فاصله میان معصوم و فقیه عادل بسیار است ولی نزدیک ترین و شبیه ترین افراد به اوست در امر حکومت ظاهری بر مردم.
حاصل آن که خدای متعال در مرتبه اول حاکمیت است، پس از او رسول الله صلی الله علیه واله وسلم و سپس امامان معصوم علیهم السلام حاکم شرعی اند. آیا پس از این، مرتبه چهارمی در حاکمیت وجود دارد؟
باید گفت: در زمان غیبت امام معصوم، طبق دیدگاه شیعیان ولی فقیه مرتبه چهارم از حاکمیت را دارد، زیرا فقیه جامع الشرایط به امام معصوم نزدیک تر است. چون حاکم اسلامی باید واجد صفاتی مانند آگاهی به قوانین و مقررات اسلامی، آگاهی به مصالح اجتماعی، و صلاحیت اخلاقی که ضامن امانتداری و رعایت مصلحت عمومی است باشد. در معصوم تمامی این شرایط وجود دارد، زیرا معصوم به دلیل عصمتش مرتکب هیچ تخلّفی از قانون شرع نمی شود و به سبب علم غیبی که دارد به قوانین شرعی و مصالح جامعه کاملاً آگاه است. فقیه جامع شرایط نیز باید همین شرایط را در رتبه نازل داشته باشد، تا حاکمیتش مشروع باشد. یعنی باید دارای ملکه فقاهت و اجتهاد باشد تا احکام اسلام را به خصوص در زمینه مسائل سیاسی و اجتماعی بهتر از دیگران بشناسد. و نیز باید دارای ملکه تقوی و عدالت باشد تا مصالح جامعه را فدای مصالح شخصی و گروهی نکند و هم چنین باید به مصالح سیاسی و اجتماعی و بین المللی آگاه باشد تا شیاطین نتوانند او را فریب دهند و از مسیر عدل و قسط منحرف کنند.
گفتم: خستهام.
گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
.:: از رحمت خدا نا امید نشید (زمر/53) ::.
گفتم: هیشکی نمیدونه تو دلم چی میگذره.
گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
.:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.
گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم.
گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
.:: ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (ق/16) ::.
گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!
گفتی: فاذکرونی اذکرکم
.:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
.:: تو چه میدونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
حـرف های یـواشکی با خـدا , دردل با خدا , المشیر ,
احادیثی درباره عطر زدن رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
اَلطّیبُ یَشُدُّ القَلبَ؛
بوى خوش قلب را تقویت مى کند.
کافى، ج6، ص510، ح6
------------------------------------
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
إِنَّ خیارَ عِبادِ اللّه الموفونَ المُطَیِّبونَ؛
بهترین بندگان خدا کسانى هستند که به وعده وفا کنند و بوى خوش بکار برند.
نهج الفصاحه، ح850
------------------------------------
امام صادق علیه السلام :
صَلاةُ مُتَطَیِّبٍ أَفضَلُ مِن سَبعینَ صَلاةً بِغَیرِ طیبٍ؛
یک نماز با عطر بهتر از هفتاد نماز بدون عطر است.
کافى، ج6، ص511، ح7
-----------------------------------
رسول اکرم صلى الله علیه و آله :
ما طابَت رائِحَةُ عَبدٍ إِلاّ زادَ عَقلُهُ؛
هیچ کس خوشبو نگردید مگر این که بر عقلش افزوده شد.
مستدرک الوسائل، ج1، ص418، ح1044
------------------------------------
ادامه مطلب...
برچسب ها :
چند حدیث درباره عطر زدن , ثواب عطر زدن ,
شیعیان سجده بر زمین و آن چه از آن میروید را به شرط آن که خوراکی و پوشاکی نباشد جایز میدانند.اما غیر شیعه سجده بر همه چیز را روا دانسته و شیعیان را به بت پرستی متهم میکنند. افراطیهای از غیر شیعه میگویند: سجده بر خاک نه تنها مستحب و یا واجب نیست بلکه حرام است و هر کس از روی عمد مرتکب آن شود مشرک است.
دلیل ما برای سجده کردن بر مهر آن است که : اولا، شیعه و سنی به اتفاق، این روایت را نقل کرده اند که حضرت رسول اکرم (ص) چنین فرمودند: «جعلت لی الأرض مسجدا و طهورا : زمین برای من سجده گاه و از عوامل طهارت قرار داده شده است» با این حدیث اصل جواز سجده بر زمین اثبات میشود. ثانیا، آن که پیامبر (ص) جز بر زمین یا حصیر و آن چه که مثل آن از زمین می روید سجده نکردند، که این مطلب در روایت اهل تسنن نیز آمده است: «کان لا یسجد الا علی الارض».
همان طور که حضرت امام صادق (ع) نیز فرموده اند : «جز بر زمین یا آن چه که از زمین میروید سجده نکن»
پس سجده بر مهر ، تعظیم خاک نیست بلکه سر ساییدن به خاک ، کرنش در مقابل خداوند است و مهر نیز وسیله ای است جهت تسهیل و عبادت در هر مکان.
همه مسلمانان میگویند: سجده بر زمین و خاک آن صحیح است، بلکه برتر آن است که سجده بر خاک باشد چرا که احادیث فراوان نبوی این برتری را گوشزد فرموده است، و چون نیک بنگریم و سجده را در بوته اندیشه قرار دهیم خواهیم یافت که اوج افتادگی سجده است و غایت بندگی سر بر خاک گذاشتن.