حرم الشریف در قلهی کوه «موریا» واقع شده است و با هدف حفاظت از صخرهی مقدس نیز درست روی قله که سنگ معراج قرار دارد،«قبة الصخره» (همان مسجدی که دارای گنبد طلایی است و به اشتباه سالهاست مسجدالاقصی نامیده میشود) ساخته شد.
کوه «موریا» از قله به پایین دارای شیب بسیار تندی بوده است، بنابراین برای از بین بردن آثار شیب، «قبه الصخره» را روی سکویی بنا کردند. از این رو ساختمان مسجدالاقصی را نیز برای آنکه کف مسجد سطح صافی داشته باشد و اثر شیب تند کوه در آن نمودار باشد، آن را در دو طبقه ساختند.
طبقهی زیرین مسجدالاقصی، مسجدی روی 88 ستون مربعی شکل ساخته شده است که راه ورودی آن از ایوان مسجدالاقصی و با یک راه پله شروع میشود. این مسجد زیرزمینی در قسمت جنوبی نیز به وسیلهی دروازهای به بیرون وصل میشود.
گفته میشود که این مسجد زیرزمینی نخستین بار پیش از اسلام به وسیلهی مسیحیان به عنوان کلیسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند که حضرت عیسی (ع) از این محل به آسمان صعود کرده است. همچنین گفته میشود در داخل راهرو، کنار دروازهی این مسجد زیرزمینی به قرار اطلاع هنوز کتیبههایی از دوران قبل از اسلام و نیز آثار تصرف صلیبیون بر دیوار آن دیده میشود.
روی مسجد زیرزمینی، ساختمان اصلی مسجدالاقصی احداث شده است.
ساختمان اولیهی مسجدالاقصی که به دستور «ولیدبن عبدالملک» ساخته شده است، کوچک بود و به تدریج در قرنهای بعد توسط سلاطین و حکام و سرداران اسلامی وسعت یافت و ساختمانهای دیگری در اطراف آن احداث شد و با دادن تغییرات اساسی در معماری و نقشه و تزئینات آن و نوشتن خطوط عالی و کتیبههای زیبا و نصب ستونها از بهترین سنگهای جهان، به صورت یکی از بهترین و مجلل ترین مساجد جهان درآمد.
این مسجد که روی ستونهایی از مرمرهای درخشان ساخته شده است،11 در ورودی دارد.
در قسمت جنوبی و وسط مسجد، یک گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن، محراب باشکوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین شده و کتیبهای دارد که نشان میدهد صلاحالدین در سال 583 هجری این محراب را بنا کرده است و در همین جا منبری وجود دارد که از بهترین چوبها که در آن با عاج و صدف منبتکاری شده و نهایت درجهی حیرتانگیزی را برمیانگیزد، ساخته شده است.
از کتیبهای که در این منبر موجود است، معلوم میشود که این منبر در سال 564 هجری ساخته شده و شیشههای پنجرههای بالای محراب آن متعلق به قرن 16 میلادی است. این منبر در سال 1996 در یک آتشسوزی از بین رفت.
سطح درونی این گنبد عظیم از طلای ناب است که وزن طلاهای به کار رفته در سقف، از دهها کیلوگرم متجاوز است. بر کنارهی سقف گنبد و اطراف سر ستونها و حاشیه محراب،آیاتی از قرآن کریم با بهترین خط نسخ عربی و کوفی که گاهی از طلای ناب و برجسته هستند دیده میشوند.
در کنار یکی از ستونهای گنبد بزرگ،سکویی سنگی به ابعاد 2×3 متر روی چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقریبی سه متر قرار دارد که مؤذن، قاری قرآن و مکبر با یک پلکان مخصوص به آنجا میرود و مخصوصا روزهای جمعه برای ادای مراسم نماز جمعه،از روی آن سکو انجام وظیفه میکنند. کف مسجد که از سنگ و کاشی ساخته شده، با فرشهای ایرانی مفروش است.
رسول اکرم (ص) در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجدالاقصی از مسجدالحرام (مکه) و مسجدالنبی (مدینه) میفرمایند: «لاتشد الرحال الا الی ثلاث»، مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » (بار و بنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد الاقصی).
مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجدالاقصی و بیتالمقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.
فتح بیتالمقدس توسط مسلمانان در سال 638 میلادی،(15 هجری) روی داد. خلیفه عمربنالخطاب با ورود مسالمتآمیز خود و از خلال اماننامهای که به اماننامه عمری موسوم گشت،امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود.
پس از آنکه خلیفهی مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از «صفر نیوس» اسقف اعظم روم دریافت کرد به منطقه حرم شریف که در آن هنگام به ویرانهای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت کرد و دستور پاکسازی کامل را داد. او همچنین دستور داد مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و «یزید بن ابی سفیان» را به ولایت این شهر گمارد و «عباده بنالصامت» را در مسند قضاوت نشاند.
بازسازی قبلهی نخست مسلمانان
خلفای آن دوره برای تثبیت و تحکیم نماد تمدن اسلامی در بیتالمقدس به بازسازی منطقه مسجد الاقصی برآمدند.
این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبدالملک بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت که ساخت قبهالصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفهی عبدالملک و ساخت مسجدالاقصی و دارالعماره، درها و آثار عدیده دیگری را شامل شد.
ساختمان اولیه مسجد پس از ورود مسلمانان به فلسطین در سالهای 709 تا 715 میلادی به دستور ولیدبن عبدالملک مروان خلیفه اموی بنا شد که قسمتی از همان ساختمان به شکل ستونهای بسیار بزرگ که به خوبی از سایر ستونها و قسمتهای بنای مجلل مسجد مشخص است، هنوز وجود دارد.
مشهور است که خراج هفت سال مملکت مصر برای احداث بنای قبه الصخره و مسجدالاقصی هزینه شده است.
زلزلهای که در سال 746 میلادی روی داد به ساختمان مسجد صدمهی زیادی وارد کرد که به دستور المنصور خلیفهی وقت عباسی تعمیر شد، چندی بعد برای دومین بار زلزلهای ساختمان مسجد را لرزاند که این بار به دستور المهدی خلیفهی عباسی تجدید بنا شد.
خلفای عباسی به رغم انجام مرمتهای متعدد به ویژه بازسازی قبهالصخره در عهد خلیفه عباسی «مأمون» و نیز بازسازی مسجدالاقصی در دوره زمامداری «مهدی»، در حد توان از عمارت مسجدالاقصی محافظت کردند. به نظر میرسد خلفای عباسی توانستهاند این کار را بدون آنکه تغییر محسوسی در شکل و شمایل و معماری امویها ایجاد کنند به انجام برسانند.
خلفای فاطمی نیز مانند عباسیها با انجام بازسازیهایی روی قبه الصخره و مسجدالاقصی را مرمت کردند. عبدالدهر یکی از حکام فاطمیون مصر در سالهای 1034 تا 1036 میلادی ضمن انجام تعمیرات در بنای مسجدالاقصی، حصار شهر بیتالمقدس را که در قسمتهای جنوبی و شرقی آن بر اثر زلزله خراب شده بود، تعمیر کرد و آنها را به ساختمان مسجد اتصال داد.
این صبغهی معماری مسجدالاقصی در عهد «ایوبی»ها رشد و گسترش یافت، به طوریکه ایوبیها پس از آزادی و پاکسازی مسجدالاقصی از لوث صلیبیهایی که به آن آسیب رسانده و ظاهرش را تغییر داده بودند، مسجد را به وضعیت پیش از تهاجم صلیبیها در آورد و ضمن انجام مرمتهایی، پارهای تأسیسات را در آن به وجود آوردند. این اقدامات جهشی در تحول معماری به حساب آمد.
مملوکیان نیز در اظهار و نمایاندن چهرهی معماری اسلامی مسجد مبارک الاقصی سهیم بودند و دومین جهش در رشد و پیشرفت معماری بهدست آنها صورت گرفت و در واقع متمم طرحهای امویها بود و در این دوره چهره معماری حرم شریف که بیانگر اسلامیت مسجد مبارکالاقصی در طول این دورانها است، تکمیل شد.
مملوکیان علاوه بر احداث راهروها، مدارس دینی،منارهها و درها،نسبت به مرمت گنبدها، سقاخانهها، نیمکتها،محرابهای کنونی و منتشره در صحن حرم شریف اقدام کردند.
هم زمان با شکلگیری معماری مسجدالاقصی،جایگاه دینی آن نزد مسلمانان که از قرآن کریم و احادیث شریف نشأت گرفته است، تبلور و عینیت یافت. یقیناً اگر این جایگاه نبود، قدس امروزه شاهد این معماری و آبادانی در مسجدالاقصی نبود .
در بین همهی کسانی که برای نوسازی و توسعه و تزئینات مسجد همت گماردهاند بیش از همه نام و آثار صلاحالدین ایوبی به چشم میخورد.
تصرف مسجدالاقصی به دست صلیبیها
در سال 1099 میلادی که شهر بیتالمقدس در جنگ صلیبی به دست مسیحیان افتاد، آنها به حرم وارد شدند و سردار روم قسمت غربی ساختمان مسجد را به قصر اختصاصی خود تبدیل کرد. در سال 1118 میلادی مسیحیان مسجدالاقصی را قرارگاه نگهبانان خود کرد و آن را به نام کاخ سلیمان نامیدند. علاوه بر آن قسمتی از مسجد را نیز محل انبار وسائل و لوازم خود کردند و در اطراف مسجدالاقصی ساختمانهای زیادی برای انبار و اسلحهخانههای خود بنا کردند.
مسیحیان صلیبی در تصرف بیتالمقدس و ورود به حرم شریف و تجاوز به ساحت مسجدالاقصی،این قدیمیترین زیارتگاه پیروان ادیان توحیدی جهان، چنان فجایعی از قتل و آدمکشی و غارت به بار آوردند که در جزو آثار ننگین تاریخ ثبت شده است.
نام مسجدالاقصی از آیهی اول سورهی مبارکهی اسراء (بنی اسرائیل) گرفته شده است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَه ...»
ترجمهی تحتاللفظی مسجدالاقصی،«مسجد دورتر» است. بیشتر مفسران گفتهاند منظور از آن، مسجدی است که در حوزهی عبادتگاه بیتالمقدس ساخته شده است.
ملاحسین کاشفی از مفسران قرآن نیز در تفسیر این لغت میگوید:«مسجد دورتر از اهل مکه».
با دقت در این کلام چنین برمیآید که اقصی را به معنی دورتر با مستتر شدن جملهی (از اهل مکه) در نظر گرفته است. البته با توجه به مقیاس حرکت وسایل نقلیه و معیار مسافتهای آن زمان و محدود بودن تعداد مساجد روی زمین،در حقیقت مسجد بیتالمقدس دورترین مسجد نسبت به مسجدالحرام(درمکه) بوده است، به شرحی که ابوبکر عتیق نیشابوری در حدیث معراج میگوید،طی کردن مسافت بین مکه و بیتالمقدس در آن زمان یک ماه به طول میانجامید.
نظریهی دیگر در وجه تسمیه مسجدالاقصی به بیان قرآن از توجه به جنبهی ترکیب نحوی آیه است: چرا در آیهی مبارکه، کلمات «المسجد» و «الاقصی» هر دو با «ال» ذکر شدهاند؟ اگر «ال» را در مسجد، «الِ» معرفه و تعریف بگیریم اینطور نتیجه گرفته خواهد شد که این مسجد قبلا در قرآن مورد گفتوگو قرار گرفته و از نظر گوینده یا شنونده و به طور کلی در میان مردم در زمان نزول قرآن معروف بوده است و کلمهی مسجد گرچه لغت عربی است؛ولی چون قبل از اسلام متداول نبوده، بنابراین به همان معنی عام خود یعنی سجدهگاه معهود تلقی میشود و میدانیم که در صدر اسلام و در زمان نزول این آیه چنین محل سجده و عبادتی دور از مسجدالحرام که در میان مردم آن زمان معروف و شناخته شده بود همان عبادتگاه بیتالمقدس بوده است.
علاوهبر این قابل توجه است در حالی که در نقاط دیگر قرآن در یک بیان عام از این محل با کلمهی «مقدس» تعبیر و یاد شده است؛ ولی در اینجا با لغت خاصی که حاکی از یک بعد مکانی است توصیف و بیان شده است.
به هر حال آنچه امروز به طور عینی به نام مسجدالاقصی مشهود است مسجدی است که در شهر بیتالمقدس و در جنوب حرم شریف واقع است که البته در بیان قرآن و حتی دربیان مردمان،منظور از مسجدالاقصی تنها ساختمان اصلی مسجد نیست بلکه منظور حتا صحن حرمالشریف و مجموعهی اماکن مقدسه واقع در آن نیز است.
همسایگان مسجدالاقصی
مسجدالاقصی که در گوشهای از حرم شریف قرار دارد، همسایگانی، چون مسجدالابیض(مسجد سفید) یا مسجد زنان،موزهی اسلامی و همچنین یک منارهی بلند و باشکوه نیز دارد. موزهی اسلامی و مسجد زنان وصل به دیوار جنوبی و غربی حصار حرم شریف واقع شدهاند و در شمال موزهی باب المغاربه (دروازه ی غربی) تعبیه شده است.
در سمت شرقی مسجدالاقصی و وصل به آن،ساختمانهای ضمیمه به اسامی محراب زکریا،مسجد چهل شهید و مسجد عمر شاخته شدهاند که همهی آنها با طاق نما و در مخصوص به داخل مسجدالاقصی راه دارند. مسجد عمر از همهی آنها بزرگتر است.
و اما قبة صخره...
این همان مسجدی است که گنبد طلایی دارد و سالهاست در تمام تصاویر تلویزیونی،پوسترها،کتابها و عکسها و حتا خبرها هم به نام مسجدالاقصی شناخته میشود که البته اصلا مکان بیارزشی نیست، ولی آن مسجدالاقصی است که قبلهی نخست مسلمانان به شمار میآید نه این مشجد که گنبدی بزرگ و طلایی دارد.
مسجد صخره روی کوه موریا ساخته شد که به نقل از تورات؛«خداوند ابراهیم را امر بر قربانی کردن اسحاق بر این صخره نموده است.»
معروف است در شب معراج،حضرت محمد (ص) از روی این صخره به معراج رفتند.
طول صخره از شمال به جنوب 5/17 متر و عرض آن از مشرق به مغرب 13 متر و ارتفاع آن یک تا دو متر است. گنبد طلایی نیز درست روی صخره قرار گرفته است. در صحن صخره، هشت چاه وجود دارد .بنای قبة نیز توسط عبدالملک بن مروان در سال 691 میلادی ساخته شد.
در سال 1099 میلادی صلیبیها این مسجد را به کلیسا تبدیل کردند و روی صخره،جایگاه قربانی کردن قرار دادند؛اما صلاحالدین ایوبی پس از فتح بیتالمقدس آثار صلیبیون را از بین برد و گنبد را تزیین کرد و دیوارها را با سنگ مرمر پوشاند.
قبة صخره را بنایی از نظر سبک معماری،نقشه و ساختمان از معدود بناهای بینظیر جهان میدانند چرا که روی روی سکویی ذوذنقهای شکل واقع شده است.
کوه «موریا» از قله به پایین دارای شیب بسیار تندی بوده است، بنابراین برای از بین بردن آثار شیب، «قبه الصخره» را روی سکویی بنا کردند. از این رو ساختمان مسجدالاقصی را نیز برای آنکه کف مسجد سطح صافی داشته باشد و اثر شیب تند کوه در آن نمودار باشد، آن را در دو طبقه ساختند.
طبقهی زیرین مسجدالاقصی، مسجدی روی 88 ستون مربعی شکل ساخته شده است که راه ورودی آن از ایوان مسجدالاقصی و با یک راه پله شروع میشود. این مسجد زیرزمینی در قسمت جنوبی نیز به وسیلهی دروازهای به بیرون وصل میشود.
گفته میشود که این مسجد زیرزمینی نخستین بار پیش از اسلام به وسیلهی مسیحیان به عنوان کلیسا ساخته شده بود و آنان معتقد بودند که حضرت عیسی (ع) از این محل به آسمان صعود کرده است. همچنین گفته میشود در داخل راهرو، کنار دروازهی این مسجد زیرزمینی به قرار اطلاع هنوز کتیبههایی از دوران قبل از اسلام و نیز آثار تصرف صلیبیون بر دیوار آن دیده میشود.
روی مسجد زیرزمینی، ساختمان اصلی مسجدالاقصی احداث شده است.
ساختمان اولیهی مسجدالاقصی که به دستور «ولیدبن عبدالملک» ساخته شده است، کوچک بود و به تدریج در قرنهای بعد توسط سلاطین و حکام و سرداران اسلامی وسعت یافت و ساختمانهای دیگری در اطراف آن احداث شد و با دادن تغییرات اساسی در معماری و نقشه و تزئینات آن و نوشتن خطوط عالی و کتیبههای زیبا و نصب ستونها از بهترین سنگهای جهان، به صورت یکی از بهترین و مجلل ترین مساجد جهان درآمد.
این مسجد که روی ستونهایی از مرمرهای درخشان ساخته شده است،11 در ورودی دارد.
در قسمت جنوبی و وسط مسجد، یک گنبد بلند و بزرگ وجود دارد و در زیر آن، محراب باشکوه مسجد به نقش و نگار بسیار عالی تزئین شده و کتیبهای دارد که نشان میدهد صلاحالدین در سال 583 هجری این محراب را بنا کرده است و در همین جا منبری وجود دارد که از بهترین چوبها که در آن با عاج و صدف منبتکاری شده و نهایت درجهی حیرتانگیزی را برمیانگیزد، ساخته شده است.
از کتیبهای که در این منبر موجود است، معلوم میشود که این منبر در سال 564 هجری ساخته شده و شیشههای پنجرههای بالای محراب آن متعلق به قرن 16 میلادی است. این منبر در سال 1996 در یک آتشسوزی از بین رفت.
سطح درونی این گنبد عظیم از طلای ناب است که وزن طلاهای به کار رفته در سقف، از دهها کیلوگرم متجاوز است. بر کنارهی سقف گنبد و اطراف سر ستونها و حاشیه محراب،آیاتی از قرآن کریم با بهترین خط نسخ عربی و کوفی که گاهی از طلای ناب و برجسته هستند دیده میشوند.
در کنار یکی از ستونهای گنبد بزرگ،سکویی سنگی به ابعاد 2×3 متر روی چهار ستون مخصوص به ارتفاع تقریبی سه متر قرار دارد که مؤذن، قاری قرآن و مکبر با یک پلکان مخصوص به آنجا میرود و مخصوصا روزهای جمعه برای ادای مراسم نماز جمعه،از روی آن سکو انجام وظیفه میکنند. کف مسجد که از سنگ و کاشی ساخته شده، با فرشهای ایرانی مفروش است.
رسول اکرم (ص) در بیان ارتباط تنگاتنگ و جایگاه مسجدالاقصی از مسجدالحرام (مکه) و مسجدالنبی (مدینه) میفرمایند: «لاتشد الرحال الا الی ثلاث»، مساجد: المسجد الحرام و مسجدی هذا و المسجد الاقصی » (بار و بنه به قصد سفر و زیارت بسته نشود مگر به این سه مسجد: مسجدالحرام، مسجد من و مسجد الاقصی).
مسلمانان که به اهمیت و جایگاه رفیع مسجدالاقصی و بیتالمقدس و همچنین ارتباط متین آن با باورهای اسلامی واقف شدند، درصدد ایجاد تحول به سوی اسلامیت آن برآمدند.
فتح بیتالمقدس توسط مسلمانان در سال 638 میلادی،(15 هجری) روی داد. خلیفه عمربنالخطاب با ورود مسالمتآمیز خود و از خلال اماننامهای که به اماننامه عمری موسوم گشت،امنیت را برای مردم این شهر به ارمغان آورد. این سند بیانگر ارتباط سیاسی و حقانیت قانونی اسلام نسبت به قدس و فلسطین بود.
پس از آنکه خلیفهی مسلمانان کلیدهای شهر قدس را از «صفر نیوس» اسقف اعظم روم دریافت کرد به منطقه حرم شریف که در آن هنگام به ویرانهای بدل شده بود، رفته و جایگاه صخره مبارکه را زیارت کرد و دستور پاکسازی کامل را داد. او همچنین دستور داد مسجدی در بخش جنوبی حرم شریف احداث شود. خلیفه در گام بعدی به نظم و ساماندهی امور شهر پرداخته و محضرهایی را دایر کردند و به پست و ارتباطات سامان بخشیدند و «یزید بن ابی سفیان» را به ولایت این شهر گمارد و «عباده بنالصامت» را در مسند قضاوت نشاند.
بازسازی قبلهی نخست مسلمانان
خلفای آن دوره برای تثبیت و تحکیم نماد تمدن اسلامی در بیتالمقدس به بازسازی منطقه مسجد الاقصی برآمدند.
این طرح (بازسازی) در عهد خلافت عبدالملک بن مروان و فرزندش ولید صورت گرفت که ساخت قبهالصخره و گنبد سلسله در عهد خلیفهی عبدالملک و ساخت مسجدالاقصی و دارالعماره، درها و آثار عدیده دیگری را شامل شد.
ساختمان اولیه مسجد پس از ورود مسلمانان به فلسطین در سالهای 709 تا 715 میلادی به دستور ولیدبن عبدالملک مروان خلیفه اموی بنا شد که قسمتی از همان ساختمان به شکل ستونهای بسیار بزرگ که به خوبی از سایر ستونها و قسمتهای بنای مجلل مسجد مشخص است، هنوز وجود دارد.
مشهور است که خراج هفت سال مملکت مصر برای احداث بنای قبه الصخره و مسجدالاقصی هزینه شده است.
زلزلهای که در سال 746 میلادی روی داد به ساختمان مسجد صدمهی زیادی وارد کرد که به دستور المنصور خلیفهی وقت عباسی تعمیر شد، چندی بعد برای دومین بار زلزلهای ساختمان مسجد را لرزاند که این بار به دستور المهدی خلیفهی عباسی تجدید بنا شد.
خلفای عباسی به رغم انجام مرمتهای متعدد به ویژه بازسازی قبهالصخره در عهد خلیفه عباسی «مأمون» و نیز بازسازی مسجدالاقصی در دوره زمامداری «مهدی»، در حد توان از عمارت مسجدالاقصی محافظت کردند. به نظر میرسد خلفای عباسی توانستهاند این کار را بدون آنکه تغییر محسوسی در شکل و شمایل و معماری امویها ایجاد کنند به انجام برسانند.
خلفای فاطمی نیز مانند عباسیها با انجام بازسازیهایی روی قبه الصخره و مسجدالاقصی را مرمت کردند. عبدالدهر یکی از حکام فاطمیون مصر در سالهای 1034 تا 1036 میلادی ضمن انجام تعمیرات در بنای مسجدالاقصی، حصار شهر بیتالمقدس را که در قسمتهای جنوبی و شرقی آن بر اثر زلزله خراب شده بود، تعمیر کرد و آنها را به ساختمان مسجد اتصال داد.
این صبغهی معماری مسجدالاقصی در عهد «ایوبی»ها رشد و گسترش یافت، به طوریکه ایوبیها پس از آزادی و پاکسازی مسجدالاقصی از لوث صلیبیهایی که به آن آسیب رسانده و ظاهرش را تغییر داده بودند، مسجد را به وضعیت پیش از تهاجم صلیبیها در آورد و ضمن انجام مرمتهایی، پارهای تأسیسات را در آن به وجود آوردند. این اقدامات جهشی در تحول معماری به حساب آمد.
مملوکیان نیز در اظهار و نمایاندن چهرهی معماری اسلامی مسجد مبارک الاقصی سهیم بودند و دومین جهش در رشد و پیشرفت معماری بهدست آنها صورت گرفت و در واقع متمم طرحهای امویها بود و در این دوره چهره معماری حرم شریف که بیانگر اسلامیت مسجد مبارکالاقصی در طول این دورانها است، تکمیل شد.
مملوکیان علاوه بر احداث راهروها، مدارس دینی،منارهها و درها،نسبت به مرمت گنبدها، سقاخانهها، نیمکتها،محرابهای کنونی و منتشره در صحن حرم شریف اقدام کردند.
هم زمان با شکلگیری معماری مسجدالاقصی،جایگاه دینی آن نزد مسلمانان که از قرآن کریم و احادیث شریف نشأت گرفته است، تبلور و عینیت یافت. یقیناً اگر این جایگاه نبود، قدس امروزه شاهد این معماری و آبادانی در مسجدالاقصی نبود .
در بین همهی کسانی که برای نوسازی و توسعه و تزئینات مسجد همت گماردهاند بیش از همه نام و آثار صلاحالدین ایوبی به چشم میخورد.
تصرف مسجدالاقصی به دست صلیبیها
در سال 1099 میلادی که شهر بیتالمقدس در جنگ صلیبی به دست مسیحیان افتاد، آنها به حرم وارد شدند و سردار روم قسمت غربی ساختمان مسجد را به قصر اختصاصی خود تبدیل کرد. در سال 1118 میلادی مسیحیان مسجدالاقصی را قرارگاه نگهبانان خود کرد و آن را به نام کاخ سلیمان نامیدند. علاوه بر آن قسمتی از مسجد را نیز محل انبار وسائل و لوازم خود کردند و در اطراف مسجدالاقصی ساختمانهای زیادی برای انبار و اسلحهخانههای خود بنا کردند.
مسیحیان صلیبی در تصرف بیتالمقدس و ورود به حرم شریف و تجاوز به ساحت مسجدالاقصی،این قدیمیترین زیارتگاه پیروان ادیان توحیدی جهان، چنان فجایعی از قتل و آدمکشی و غارت به بار آوردند که در جزو آثار ننگین تاریخ ثبت شده است.
نام مسجدالاقصی از آیهی اول سورهی مبارکهی اسراء (بنی اسرائیل) گرفته شده است: «سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَه ...»
ترجمهی تحتاللفظی مسجدالاقصی،«مسجد دورتر» است. بیشتر مفسران گفتهاند منظور از آن، مسجدی است که در حوزهی عبادتگاه بیتالمقدس ساخته شده است.
ملاحسین کاشفی از مفسران قرآن نیز در تفسیر این لغت میگوید:«مسجد دورتر از اهل مکه».
با دقت در این کلام چنین برمیآید که اقصی را به معنی دورتر با مستتر شدن جملهی (از اهل مکه) در نظر گرفته است. البته با توجه به مقیاس حرکت وسایل نقلیه و معیار مسافتهای آن زمان و محدود بودن تعداد مساجد روی زمین،در حقیقت مسجد بیتالمقدس دورترین مسجد نسبت به مسجدالحرام(درمکه) بوده است، به شرحی که ابوبکر عتیق نیشابوری در حدیث معراج میگوید،طی کردن مسافت بین مکه و بیتالمقدس در آن زمان یک ماه به طول میانجامید.
نظریهی دیگر در وجه تسمیه مسجدالاقصی به بیان قرآن از توجه به جنبهی ترکیب نحوی آیه است: چرا در آیهی مبارکه، کلمات «المسجد» و «الاقصی» هر دو با «ال» ذکر شدهاند؟ اگر «ال» را در مسجد، «الِ» معرفه و تعریف بگیریم اینطور نتیجه گرفته خواهد شد که این مسجد قبلا در قرآن مورد گفتوگو قرار گرفته و از نظر گوینده یا شنونده و به طور کلی در میان مردم در زمان نزول قرآن معروف بوده است و کلمهی مسجد گرچه لغت عربی است؛ولی چون قبل از اسلام متداول نبوده، بنابراین به همان معنی عام خود یعنی سجدهگاه معهود تلقی میشود و میدانیم که در صدر اسلام و در زمان نزول این آیه چنین محل سجده و عبادتی دور از مسجدالحرام که در میان مردم آن زمان معروف و شناخته شده بود همان عبادتگاه بیتالمقدس بوده است.
علاوهبر این قابل توجه است در حالی که در نقاط دیگر قرآن در یک بیان عام از این محل با کلمهی «مقدس» تعبیر و یاد شده است؛ ولی در اینجا با لغت خاصی که حاکی از یک بعد مکانی است توصیف و بیان شده است.
به هر حال آنچه امروز به طور عینی به نام مسجدالاقصی مشهود است مسجدی است که در شهر بیتالمقدس و در جنوب حرم شریف واقع است که البته در بیان قرآن و حتی دربیان مردمان،منظور از مسجدالاقصی تنها ساختمان اصلی مسجد نیست بلکه منظور حتا صحن حرمالشریف و مجموعهی اماکن مقدسه واقع در آن نیز است.
همسایگان مسجدالاقصی
مسجدالاقصی که در گوشهای از حرم شریف قرار دارد، همسایگانی، چون مسجدالابیض(مسجد سفید) یا مسجد زنان،موزهی اسلامی و همچنین یک منارهی بلند و باشکوه نیز دارد. موزهی اسلامی و مسجد زنان وصل به دیوار جنوبی و غربی حصار حرم شریف واقع شدهاند و در شمال موزهی باب المغاربه (دروازه ی غربی) تعبیه شده است.
در سمت شرقی مسجدالاقصی و وصل به آن،ساختمانهای ضمیمه به اسامی محراب زکریا،مسجد چهل شهید و مسجد عمر شاخته شدهاند که همهی آنها با طاق نما و در مخصوص به داخل مسجدالاقصی راه دارند. مسجد عمر از همهی آنها بزرگتر است.
و اما قبة صخره...
این همان مسجدی است که گنبد طلایی دارد و سالهاست در تمام تصاویر تلویزیونی،پوسترها،کتابها و عکسها و حتا خبرها هم به نام مسجدالاقصی شناخته میشود که البته اصلا مکان بیارزشی نیست، ولی آن مسجدالاقصی است که قبلهی نخست مسلمانان به شمار میآید نه این مشجد که گنبدی بزرگ و طلایی دارد.
مسجد صخره روی کوه موریا ساخته شد که به نقل از تورات؛«خداوند ابراهیم را امر بر قربانی کردن اسحاق بر این صخره نموده است.»
معروف است در شب معراج،حضرت محمد (ص) از روی این صخره به معراج رفتند.
طول صخره از شمال به جنوب 5/17 متر و عرض آن از مشرق به مغرب 13 متر و ارتفاع آن یک تا دو متر است. گنبد طلایی نیز درست روی صخره قرار گرفته است. در صحن صخره، هشت چاه وجود دارد .بنای قبة نیز توسط عبدالملک بن مروان در سال 691 میلادی ساخته شد.
در سال 1099 میلادی صلیبیها این مسجد را به کلیسا تبدیل کردند و روی صخره،جایگاه قربانی کردن قرار دادند؛اما صلاحالدین ایوبی پس از فتح بیتالمقدس آثار صلیبیون را از بین برد و گنبد را تزیین کرد و دیوارها را با سنگ مرمر پوشاند.
قبة صخره را بنایی از نظر سبک معماری،نقشه و ساختمان از معدود بناهای بینظیر جهان میدانند چرا که روی روی سکویی ذوذنقهای شکل واقع شده است.
منبع : ایسنا و تکناز
برچسب ها : المشیر , عاشقان ولایت , ولایت المشیر , رازهای جالب و خواندنی در مورد مسجدالاقصی , عکس , غزه , مسجد الاقصی ,