اخلاق و کردار امام رضا علیه السلام
ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم حضرت رضا(ع) به کسى ظلم کند یا سخن کسى را قطع نماید یا حاجت کسى را در صورت قدرت رد کند یا در مجلسى پاهاى خود را دراز کند یا به نشانه بى احترامى نسبت به کسى، تکیه دهد یا بنده هاى خود را ناسزا گوید یا آب دهان خود را بیرون بریزد یا صدایش را به قهقهه بلند کند؛ بلکه خنده آن حضرت تبسّم بود.
وقتى براى آن حضرت سفره مى انداختند، تمام بندگان و خدمتگزاران خود، حتى دربانان و چوپانها را در سر همان سفره مى نشاند. خواب آن حضرت بسیار کم و بیدارى اش زیاد بود و بسیارى از شب ها تا به صبح نمى خوابید.
روزه هاى مستحبى بسیار مى گرفت و هرگز سه روز روزه را در یک ماه ترک نمى کرد و مى فرمود که آن روزه دهر است و آن روز پنجشنبه اول و پنجشنبه آخر و چهارشنبه اول از دهه دوم هر ماه است. صدقات سرى آن حضرت بسیار بود و اکثرا آنها را در شبهاى تار- بدون مهتاب- انجام مى داد. هر کس گمان کند که مانند آن حضرت را دیده است او را تصدیق نکنید.
ابن ابى عباد، وزیر مامون، شیوه زندگى امام(ع) را چنین یادآور شده است:
"حضرت على بن موسى(ع) در تابستان روى حصیر مى نشست و فرش او در زمستان نوعى پلاس بود، دور از چشم مردم جامه خشن مى پوشید و هنگام رویارویى با مردم، لباس معمولى مى پوشید تا خودنمایى به زهد، تلقى نشود."
عطر اخلاق امام(ع)، در نسیم شعر شاعران
ابونواس، از ادیبان و شعراى معروف عصر امام رضا(ع) است. وى که در ادبیات و شعر، شهره و نامدار زمان خود بوده است، با تمام توان ادبى که داشت، از ستودن امام(ع) اظهار ناتوانى کرد. ابن طولون مى نویسد،
برخى از اصحاب به ابونواس اعتراض داشته، چنین گفتند:
تو در باره شراب، کوه و دشت، موسیقى و ... شعر سرودهاى، تو را چه شده است که درباره موضوعى مهم، یعنى شخصیت والاى امام على بن موسى الرضا(ص) تاکنون چیزى نگفته و شعرى نسروده اى؟ با آن که معاصر امام نیز هستى و او را به خوبى مى شناسى.
ابونواس در پاسخ چنین گفت:
والله ماترکت ذلک الا اعظاما له و لیس یقدر مثلى ان یقول مثله
سوگند به خدا که بزرگى او مانع این کار شده است. چگونه کسى چون من، درباره شخصیتى چون او مدح تواند کرد.
آنگاه ابیات زیر را سرود:
قیل لى انت اوحد الناسطرا فى فنون من الکلام النبیه
لک فى جوهر الکلام بدیع یثمر الدر فى یدى مجتبیه
فعلام ترکت مدح ابنموسى و الخصال التى تجمعن فیه
قلت لا اهتدى لمدح امام کان جبریل خاد ما لابیه
چکیده سخن او چنین است: از من نخواهید او را بستایم، مرا توان آن نیست تا از کسى که جبرئیل خدمتگزار آستان پدر اوست مدح گویم.قصیدهاى به او منسوب است که در مرو چون چشمش به حضرت رضا(ع) افتاد، آن را سرود و گفت:
مطهرون نقیات ثیابهم تجرى الصلاة علیهم اینما ذکروا
من لم یکن علویاحین تنسبه فماله فى قدیم الدهر مفتخر
فانتم الملا الاعلى و عندکم علم الکتاب و ما جاءت بهالسور
امامان معصوم، پاکیزگان و پاکدامنان هستند که هرگاه نامى از ایشان به میان آید، بر آنان درود و تحیت فرستاده خواهد شد.
کسى که انتسابش به سلاله پاک على(ع) نرسد، در روزگاران داراى مجد و افتخار نیست.به راستى که شما در جایگاه بلندى قرار دارید و علم کتاب و مضامین سورههاى قرآن نزد شماست.
ابن صباع مالکى درباره حضرتش مىنویسد:
حضرت از مناقبى والا و صفاتى پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاک، هاشمىنسب و از نژاد پاک نبوى(ص) است.
بعداز جریان ولایتعهدى، روزى عبداللهبن مطرف بن هامان بر مامون وارد شد. حضرت رضا(ع) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله کرد و گفت: در باره ابوالحسن علىبن موسى الرضا(ع) چه مىگویى؟
عبدالله گفت:
«چه بگویم در باره کسى که طینت او با آب رسالت سرشته شده و ریشه در گواراى وحى دوانیده است. آیا از چنین ذاتى جز مشک هدایت و عنبر تقوا مىتواند ظاهر شود؟»
اخلاق امام(ع) در بیان روایات
او بسیار به مستمندان رسیدگى مى کرد. به دادن صدقه به ویژه در شبهاى تار و به صورت پنهانى بسیار مبادرت مى کرد. با خدمتگزارانش کنار یک سفره مى نشست و غذا مى خورد.
هیچ فرقى میان غلامان و اشراف و اقوام و بیگانگان نمى گذاشت، مگر براساس تقوا. همواره متبسم و خوشرو بود. بهترین بخش غذاى خود را قبل از تناول، براى گرسنگان جدا مى ساخت. با فقرا مى نشست. در تشییع جنازه شرکت مى جست. خدمتکارى را که مشغول خوردن غذا بود، به خدمت فرا نمى خواند. با صداى بلند و با قهقهه هرگز نمى خندید.
رفع نیاز مؤمنان و گره گشایى از ایشان را بر دیگر کارها مقدّم مى داشت. روى حصیر مى نشست. قرآن زیاد تلاوت مى کرد. با گفتارش دل کسى را نرنجانید. سخن هیچ کس را ناتمام نمى گذاشت و نمى شکست. هیچ نیازمندى را تا حد امکان رد نکرد. پاى خود را هنگام نشستن در حضور دیگران دراز نمى کرد. در حضور دیگران همواره از دیوار فاصله داشت و هیچ گاه تکیه نزد.
همواره یاد خدا بر زبان جارى داشت. از اسراف و تبذیر سخت پرهیز داشت. به مسافرى که پول خود را تمام و یا گمکرده بود، بدون چشم داشت، هزینه سفر مى داد. در دادن افطارى به روزه داران کوشا بود. به عیادت بیماران مى رفت.
در معابر عمومى، آب دهان خود را نمى انداخت. از میهمان شخصا پذیرایى مى کرد. هنگامى که بر جمعى کنار سفره وارد مى شد، اجازه نمى داد تا براى احترام وى از جاى برخیزند. به سخن دیگران که وى را مورد خطاب قرار داده، از او پرسشى داشتند، با دقت کامل گوش مى داد.
خویش را به بوى خوش معطر مى کرد، به خصوص براى نماز. به نظافت جسم و لباس به ویژه موى سر توجّه داشت. قبل از غذا دستها را مى شست و با چیزى خشک نمى کرد، بعد از غذا نیز آنها را مى شست و با حولهاى خشک مى کرد.
اگر غذایى از حد نیاز زیاد مى آمد، آن را هرگز دور نمى ریخت. در حضور دیگران به تنهایى چیزى نمى خورد. بسیار بردبار و شکیبا بود. کارگرى را که به مبلغ معین اجیر مى کرد، در پایان افزون بر مزدش به او عطا مى کرد. با همگان با رافت و خوشرویى روبرو مى شد. بسیار فروتن بود. به فقرا و بیچارگان بسیار مى بخشید و آن را براى خود پس انداز مى دانست.
این همه که یاد شد، بىگمان خوشه اى از خرمن شخصیت اخلاقى آن امام بزرگ است و نه تمام.
مهمانى و آداب آن
شبى حضرت رضا(ع) مهمانى داشتند که یک مرتبه چراغ تغییرى کرد- و احتیاج به اصلاح داشت- مهمان، دست خود را دراز کرد تا چراغ را درست کند.
حضرت رضا(ع) دست او را کنار زدند و خودشان به اصلاح چراغ پرداختند و فرمودند: «ما قومى هستیم که مهمانهایمان را به کارى وا نمى داریم» احترام مهمان، بیش از این است که به خدمت صاحبخانه بپردازد.
حقوق کارگر
سلیمان جعفرى مى گوید:... من با حضرت رضا(ع) وارد منزلشان شدیم، حضرت دیدند غلامانشان مشغول گلکارى هستند و کارگر سیاه چهرهاى هم با آنها مشغول کار است.
حضرت فرمود، این کیست با شما؟ غلامان گفتند او را آورده ایم به ما کمک کند و چیزى هم به او بدهیم.
حضرت فرمود، آیا مزد او را معین کرده اید؟ گفتند نه، ما هر چه به او بدهیم راضى است.حضرت بسیار خشمگین شدند به طورى که مى خواستند غلامان خود را با تازیانه ادب کنند، من پیش رفته گفتم، فدایتان شوم چرا ناراحت شدید؟!
حضرت فرمود: آخر من چندین بار آنها را از مانند این کار منع کرده ام که به هیچ کس کارى ندهند مگر مزد و اجرت او را تعیین کنند.
- اى سلیمان- بدان اگر کارگرى براى تو کارى کرد بدون تعیین اجرت غالبا چنین است- اگر سه برابر اجرتش را هم به او بدهى باز گمان مى کند. کم داده اى و اگر مزد او را تعیین کردى، اگر همان مقدار هم بدهى ترا سپاسگزار است و اگر یک ذره اضافه کنى آنرا بحساب مى آورد و مى فهمد که به او زیادى هم داده اى.
ادامه مطلب...
برچسب ها :
المشیر , ولایت المشیر , عاشقان ولایت المشیر , شهدای المشیر , امام رضا , قائم شهر , مازندران , بیت العباس المشیر , بیت العباس , عاشقان المش ,